halgheyenoor



از بهشت که بیرون آمد،

دارایی اش فقط یک سیب بود.

سیبی که به وسوسه آن را چیده بود.

و مکافات این وسوسه هبوط بود.

فرشته ها گفتند:

تو بی بهشت میمیری!!زمین جای تو نیست؛

زمین همه ظلم است و فساد.

انسان گفت:اما من به خودم ظلم کرده ام.

زمین تاوان ظلم من است.

اگر خدا چنین می خواهد،پس زمین از بهشت بهتر است.

خدا گفت:برو و بدن جاده ای که تورا دوباره به بهشت می رساند از زمین میگذرد؛

زمینی آکنده از خیر و شر،آکنده از حق و باطل،ازخطا و صواب؛و اگر

خیر و حق و صواب پیروز شد تو بازخواهی گشت وگرنه.

و فرشته ها همه گریستن.

اما انسان نرفت.

انسان نمی توانست برود.

انسان بر درگاه بهشت وامانده بود.

میترسید و مردد بود.

وآن وقت خدا چیزی به انسان داد.

چیزی که هستی را مبهوت کرد

و کائنات را به غبطه واداشت.

انسان دستهایش را گشود وخدا به او ((اختیار))داد.

خدا گفت:

حال انتخاب کن؛

زیرا که تو برای انتخاب کردن آفریده شده ای.

برو و بهترین را برگزین که بهشت،پاداش گزدن توست.

عقل و دل وهزاران پیامبر با تو خواهند آمد،تا تو بهترین را برگزینی.

و آنگاه انسان زمین را انتخاب کرد.رنج و نبرد و صبوری را.

و این آغاز انسان بود.


تکلم با سنگ

از ابن عباس روایت شده است:

با علی (ع) از جنگ صفین برمیگشیتیم.لشگر تشنه شد ودر آن زمین آبی نبود.به علی (ع) از تشنگی شکایت کردند.حضرت شروع به گشتن کرد تا این که سنگی را دید.روی آن ایستاد وفرمود:

ای سنگ آب کجاست سنگ عرض کرد:ای وارث علم نبوت,آب در زیر من است ای وصی محمد(ص).پس صد نفر روی سنگ ایستادن و نتوانستندحرکتش دهند.سپس حضرت روی سنگ

ایستاد و لبهایش را حرکت دادو با دستش آن را بلند کرد و به یک بر هم زدن از جا کنده شد.چشمه آبی زیرش بود که آب آن از عسل شیرین تر واز برف سرد تر بود.لشکر همه خوردند

واسبان و شتران نیز سیرآب گشتند سپس حضرت فرمود:ای سنگ,یه جای خود برگرد.سنگ شروع به چرخیدن کرد تا روی چشمه قرار گرفت

اثبات الهداة,جلد4,ص465-466


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ملت عشق شبکه فایل فارسی معلما kahrobarangs nasimehonar sanjeshkhosravy وقت خنده برترین مرجع خبری تکنولوژی و کامپیوتر پایگاه تحقیقاتی دکتر حافظی: نگارش پروپوزال، پایان نامه و مقالات علوم پزشکی دانلود رایگان سوالات تخصصی استخدامی آموزش و پرورش 98